کد مطلب:154049 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:167

وداع حسین با اهل حرم
در بعضی از مقاتل آمده پس از شهادت 72 نفر از فرزندان و برادران و برادرزادگان و بنی اعمام و انصار حسین (ع) برای آخرین وداع به خیمه ها آمد و صدا زد: یا سكینة، یا فاطمة، یا زینب، یا ام كلثوم علیكن منی السلام. زنان و دختران از خیمه ها بیرون دویدند و


گرد ابی عبدالله اجتماع كردند.

امام به خواهرش ام كلثوم فرمود: خواهرم من به سوی این مردم می روم و اوصیك بنفسك خیرا. «و ترا به خوبی ها وصیت می كنم» (در این مسیر صبر و بردباری پیشه نمائید) زنان شیون كنان صدا را به واویلا بلند كردند و صورت ها را می خراشیدند جدشان رسول خدا را صدا می زدند و استغاثه می كردند و حسین آنان را امر به سكوت و صبر و تحمل می نمود راستی اگر گفته شود كه در روز عاشورا بر اهل بیت زمانی سخت تر از این زمان نبود سخن گزافی نیست زیرا زنان حرم رسول خدا می بینند همه انصار و یاران و برادران و برادرزادگان به شهادت رسیدند و تنها حسین مظهر عزت و شوكت و پناهگاه آنها است به راهی می رود كه بازگشت ندارد دیگر كسی ندارند كه هنگام تعدی دشمن به او پناه ببرند و كیست كه آن ها را تسلی دهد پس چاره ای ندارند به جز آنكه دور ابی عبدالله را بگیرند و ضجه و ناله كنند حسین هم در این میان اطفالی را می بیند كه ناله می كنند، و زنانی را مشاهده می كند كه مصیبت فراوان آنان را از خود بی خود نموده، كودك عقل رسی طلب امنیت می كند، صدای دیگری به العطش بلند است.

بر شخصیتی همچون حسین كه غیرت الهی در وجود او است چه می گذرد؟

چه خوب گفته است شاعر:



فلو ان ایوبا رای بعض ما رای

لقال بلی هذا العظیمة بلواه



«یعنی اگر ایوب با تمام صبرش قسمتی از مصیبت حسین را می دید اعتراف می كرد كه این مصیبت عظیمی است».



آئید تا بگرییم چون ابر در بهاران

كز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران



با كاروان بگوئید احوال اشك چشمم

تا بر شتر نبندد محمل بروز باران



سكینه جلو آمد و عرض كرد: یا ابة استسلمت للموت؟ «پدر آماده شهادت شده ای»؟

امام فرمود: كیف لا یستسلم للموت من ناصر له و لا معین.

«آخر چگونه تسلیم مرگ نشود كسی كه یار و یاوری ندارد.»

فقالت: یا ابة ردنا الی حرم جدنا.


حالا كه آماده مرگ شده ای پس ما را در این صحرا و در دست دشمن رها مكن، به حرم جدمان برگردان؟

امام فرمود: هیهات لو ترك القطا لنام.

فرزندم مرا امان نمی دهند اگر مرغ قطا را به حال خود واگذارند در لانه اش می خوابد. زنان از این سخن امام سخت ناراحت شدند و شیونشان تشدید شد حسین زنان را ساكت كرد.

سكینه كه بیش از همه ناراحت بود و ساكت نمی شد حسین او را به سینه چسباند و اشكهایش را از صورتش پاك كرد و فرمود:



1- سیطول بعدی یا سكینة فاعلمی

منك البكاء اذ الحمام دهانی



2- لا تحرقی قلبی بدمعك حسرة

مادام منی الروح فی جسمانی



3- فاذا قتلت فانت اولی بالذی

تأتینه یا خیرة النسوان



1- «سكینه جانم بدان كه بعد از مرگ من گریه زیادی خواهی داشت».

2- «ولی تا جان در بدن دارم با اشك خود قلب مرا آتش مزن.»

3- «اما پس از كشته شدنم تو از هر كس سزاوارتر به گریه كردن در عزای منی ای بهترین زنان» (زیرا گریه دختر در عزای پدر سوز دیگری دارد) [1] .



[1] بحار 47:45 - حياة الحسين 283:3 - نفس المهموم ص 346.

علاقه حسين به سكينه و رباب دختر امرالقيس مادر عبدالله رضيع معروف به علي اصغر و سكينه دختر حسين است، حسين بن علي عليهماالسلام نسبت به رباب و سكينه علاقه خاصي داشت كه اشعار ذيل از امام حسين بيانگر محبت آن حضرت است:



لعمرك انني لاحب دارا

تكون بها سكينه و الرباب



احبهما و ابذل جل مالي

و ليس لعاتب عندي عتاب



«بجانت قسم خانه اي را كه در آن سكينه و رباب باشد دوست دارم».

«و آنها را آنچنان دوست دارم كه حاضرم تمام اموالم را براي آنان مصرف كنم و بگفتار كسي كه مرا در اين زمينه ملامت كند اعتنا نمي كنم».

و مخصوصا هرگاه جناب رباب و سكينه به ديدن بستگانشان مي رفتند مفارقت آن ها بر حسين عليه السلام سخت مي گذشت كه در اين باره فرموده است:



كان الليل موصول بليل

اذا زارت سكينه و الرباب



«گويا شبها به يكديگر متصل مي شود هرگاه سكينه و رباب به ديدن مي روند».

جناب رباب هم به امام حسين علاقه فراواني داشت چون اين مخدره از اسيري برگشت يكسال تمام كنار قبر امام حسين اقامت كرد و به عزاداري پرداخت سپس به مدينه بازگشت و در مدت عمر بزير سايه نرفت تا از دنيا رفت اشراف قريش در مدينه از رباب خواستگاري مي كردند در جواب مي فرمود:

ما كنت لا تخذ بعد رسول الله حنوا. «بعداز پيغمبر پدر شوهري نمي خواهم».

در اصول كافي از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده چون حضرت سيدالشهدا بشهادت رسيد زوجه كلبيه او اقامه ماتم كرد رباب و كنيزانش آن قدر گريستند كه اشك چشمشان خشك شد، مگر يك نفر از كنيزان كه اشكش جاري بود، رباب پرسيد چه شده كه اشك چشم تو خشك نشده گفت سويق طبخ كرده و مي خورم، رباب دستور داد براي همه سويق تهيه نمايند تا آن ها را به گريه كمك نمايد.

يكي از دوستان براي جناب رباب چند مرغ صحرائي فرستاد تا در اقامه عزا قوت بگيرد رباب پرسيد: اين ها چيست؟ ماوقع را عرض كردند، فرمود مگر در مجلس عروسي نشسته ايم؟ به اين ها نياز نداريم از خانه بيرون كنيد.

ازدواج حسين با رباب:

داستان ازدواج حسين با رباب از اين قرار است:

اميرالمؤمنين (ع) به اتفاق فرزندانش امام حسن و امام حسين به خانه امرءالقيس بن اصبغ كلبي رفتند، فرمود: من علي بن ابي طالب پسرعم و داماد پيغمبر و اين ها پسران منند از دختر رسول خدا و مايليم با شما وصلت كنيم.

امرءالقيس گفت: دخترم محياة را به شما تزويج كردم و سلمي دختر ديگرم را به حسن و رباب را با حسين كابين بستم!!

سكينه دختر امام حسين نامش آمنه يا اميمه است و سكينه لقب آن بزرگوار است سكينه زني بسيار زيبا و سرآمد زنان عصر خويش به حساب آمده است داراي اخلاق حميده كه او را عقيلةالقريش مي گفتند و از نظر شعر و ادب استاد تمامي شعراي عصر خويش بود، شعرا به محضرش مي آمدند و اشعار خود را بر او عرضه مي كردند و سكينه خاتون نواقص اشعار آنها را گوشزد مي كرد و اصلاح مي نمودند.

حضرت سكينه روزي در راه عبورش بر عروة بن اذينه افتاد، نزد او متوقف شد و اشعاري را قرائت كرد و پرسيد اينها را تو گفته اي؟ گفت: آري سكينه خاتون به كنيزاني كه همراهش بودند اشاره كرد و گفت: اين ها آزاد باشند اگر اين اشعار از قلب سليمي صادر شده باشد، عروه متوجه اشتباه خود شد و روش خود را تغيير داد كه بعدها جناب سكينه خاتون از اشعار او تعريف مي كرد.

حضرت سكينه خاتون در پنجشنبه پنجم ربيع الاول سال 117 در مدينه منوره وفات كرد.

(وفيات الاعيان 131:2 - اصول كافي 490:2 (باب مولدالحسين) رياحين شريعه 269:3 و 313 - ريحانة الادب 208:2.